|
آیت الله هاشمی رفسنجانی در برگی از روز شمار خاطرات در آستانه انتشار سال 69 به بیان خواب جالبی که رهبری دیده بودند، پرداخته که در آن امام از ایشان گلایه ای دوستانه کرده بودند که "چرا در پیام نوروزی از هاشمی اسم نبردید؟" .
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، متن خاطره هشتم اردیبهشت ماه کتاب " اعتدال و پیروزی " بدین شرح است :
ساعت هفت و نیم به دفترم رسیدم؛ مثل روزهاى ماه رمضان، کم حال در اثر کمخوابى نبودم.تا ساعت نُه صبح کارها انجام شد. اعضاى شوراى مرکزى نهضت سواد آموزى آمدند. گزارش تهیه مقدمات اجراى طرح ضربتى را دادند و خواستند که به نحوى اجبار در سواد آموزى را بپذیرم؛ پذیرفتم که اگر با اعلان اختیارى، استقبال خوبى نشد، از اهرمِ کوپن و دفترچه بسیج اقتصادى استفاده شود. مصاحبهاى در این خصوص انجام دادم. عقد ازدواجِ یک جانباز و خانواده شهید را به همراه آقاى[محسن] قرائتى، [نماینده ولی فقیه در نهضت سوادآموزی] بستیم؛ هدیهاى دادم.
آقاى[سیدحسن] فیروزآبادى،[رییس ستاد فرماندهیکل قوا] و [محمد]فروزنده، [جانشین ستاد فرماندهیکل قوا]، از سوى رهبرى، چک یک میلیون تومانى را که همراه نشانِ درجهیک فتح است، براى من آوردند.
شب با احمدآقا و آقاى خامنهاى جلسه داشتیم. فیلم مراسم خاکسپارى امام را دیدیم؛ آنجا که کفن امام را مردم پاره کردهاند، بخشى از بدن امام عریان شده است؛ نظرمان این شد که اشکالى در پخش آن از تلویزیون نیست. درباره جواب به نامة صدام و مسایل دیگر سیاست خارجى هم صحبت کردیم.
رهبرى گفت،شبِ عید نوروز، بعد از شنیدن پیامهاى نوروزى از تلویزیون، خواب رفته و امام را خواب دیدهاند که معترضانه و دوستانه به ایشان گفتهاند، چرا در پیام نوروزی اسم رییسجمهور را نبردهاند و ایشان جواب دادهاند، فردا در صحبت عید جبران مىکنن فضائل ماه رجب هفتمین ماه از سال هجری قمری رجب نام دارد که نباید فضیلت آن را به بوته فراموشی سپرد زیرا در میان ماههای دوازده گانه تنها و بدون ائتلاف با ماههای دیگر از حرمت و قداست برخوردار می باشد، در واقع چهار ماه در قرآن کریم با تعبیر «حرم» یعنی برخوردار از حرمت یاد شده است که یکی از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام می باشد. رسول اکرم (ص) فرموده اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت به پایه آن نمی رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور میگردد .» امام هفتم (ع) فرموده اند: رجب نام نهری است در بهشت که از شیر، سفیدتر و از عسل، شیرینتر است; هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بیاشامد. ادامه مطلب... http://rajanews.com/detail.asp?id=119745 برای در یافت سخنرانی طب سنتی به این آدرس برید: http://www.askdin.com/thread14524.html#post154001 روایت شاهد عینی از نبش قبر حجر بن عدی
«... فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است(1) اسلام به معناى واقعى زن را تکریم کرده است. اگر روى نقش مادر و حرمت مادر در درون خانواده تکیه مىکند، بههیچوجه به معناى این نیست که زن را از شرکت در مسائل اجتماعى و دخالت در مبارزات و فعالیتهاى عمومى مردم منع کند. عدهیى بد و یا کج فهمیدند؛ یک عدهى مغرض هم از این کجفهمى استفاده کردند؛ کأنّه یا باید زن، مادر خوب و همسر خوبى باشد یا باید در تلاشها و فعالیتهاى اجتماعى شرکت کند؛ قضیه اینطورى نیست؛ هم باید مادرِ خوب و همسر خوبى باشد، هم در فعالیت اجتماعى شرکت کند. فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) مظهر چنین جمعى است؛ جمع بین شؤون مختلف. زینب کبرى نمونهى دیگر است. ویژگی زنان صدر اسلام زنهاى معروف صدر اسلام و زنهاى برجسته، نمونههاى دیگرند؛ اینها در جامعه بودند و حضور داشتند. نفهمیدنِ مفهوم تکریم زن در اسلام، همراه شده است با بدآموزىهاى القاء شدهى به عنوان تکریم زن در تمدن غرب؛ اینها با هم آمیخته شده و یک جریان غلط ذهنى و فکرى بهوجود آورده. زن در داخل خانواده، عزیز و مکرّم و محور مدیریت درونى خانواده است؛ شمع جمع افراد خانواده است؛ مایهى انس و سکینه و آرامش است. کانون خانواده - که حوضچهى آرامش زندگىِ پُرچالش و پُرتلاش هر انسانى است - به وجود زن آرام مىگیرد و سکینه و اطمینان پیدا مىکند. بخشى از قضیه براى ما قابل فهم است. من مىخواهم روى نکتهى کوتاهى از این بخش تکیه کنم. مىخواهم عرض کنم که ارزش فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) به عبودیت و بندگى خداست. اگر بندگى خدا در فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) نبود، او صدیقهى کبرى نبود. صدّیق یعنى چه؟ صدّیق کسى است که آنچه را مىاندیشد و مىگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ مىشود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم اللَّه علیهم من النبیین و الصدیقین». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند. این بزرگوار صدیقه کبرى است؛ یعنى برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگى خداست. اگر بندگى خدا نمىکرد، صدّیقهى کبرى نمىشد. اساس، بندگى خداست(2)
1-تابناک 2-سایت رهبری5/5/84 هم محمد بود، هم منتظر قائم(عج). برای اینکه باز هم بیشتر نسبت به خون جوشیده این شهید عزیز عرض ارادتی به سهم خودم کرده باشم , این جمله و این نکته را عرض کنم که شهادت این برادر در آن کویر سوزنده ای که مدفن کفار نظامی دشمن ما شد , یک معنای این مفهوم سمبلیک می تواند این باشد که ما جز به بهای خون و جز با سرمایه شهادت و جانبازی امکان ندارد که بتوانیم در برابر جهازات صنعتی مخوف که بیشتر تلاش و کوشش را متاسفانه برای ایجاد ابزار تخریب به کار برده تا ابزار سازنده, مقاومت کنیم در همان میدانی که متجاوزان و دزدان آمریکایی در زیر تلی از خاکستر مدفون می شوند برادر شهید عزیز ما , محمد منتظرقائم خونش ریخته می شود و نمودی از شجاعت می شود... ما به وجود چنین عناصر بزرگ و عزیز , چنین روحهای فداکار و دلهای آشنا با خدا افتخار می کنیم و این جمله ای است که امام فرمودند من افتخار می کنم به داشتن چنین جوانهایی و یقینا برای یک ملت و یک انقلاب و برای خانواده های شهیدپرور مایه افتخار است چنین عناصری و خوشبختانه یک چنین نسلی در این انقلاب پاگرفته است . زندگینامه شهید محمد منتظر قائم و معمای طبس محمد منتظر قائم در سال 1327 هجری شمسی در یک خانوادهی مذهبی و کم بضاعت در شهر فردوس به دنیا آمد. پس از پایان سوم دبستان به یزد نزد اقوام پدری خود رفت و در آنجا به ادامهی تحصیل پرداخت. همزمان با قیام 15 خرداد، محمد همراه پدر، در صف مبارزه با طاغوت درآمد و به تکثیر و پخش اعلامیههای امام خمینی پرداخت. او با خلوص خاصی، عکس امام را به شیفتگان میرساند و با همکلاسیهایش، بی پروا علیه رژیم شاه بحث میکرد. محمد بعد از پایان دبیرستان به خدمت سربازی رفت و پس از پایان خدمت در شرکت برق توانیر مشغول به کار شد و همزمان با هدف برانداختن نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت اسلامی با تشکیل گروهی به مبارزه پرداخت. در سال 1351 هـ . ش، اعضای گروه شناسایی و محمد نیز دستگیر و زندانی شدند و محمد تحت شکنجههای وحشیانهی مأموران ساواک قرار گرفت؛ اما جانانه در مقابل شکنجهها مقاومت میکرد و شکنجهگران را به ستوه آورد. سرانجام پس از 15 ماه تحمل شکنجه و زندان، در حالی که هیچ اعترافی نکرده بود به ناچار او را آزاد نمودند. پس از آزادی از زندان همچنان به مبارزه ادامه میدهد و به همکاری با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که آن زمان وجههی خوبی در میان مردم داشت، پرداخت؛ اما بعد از انحراف و تغییر ایدئولوژی سازمان، رابطهی خود را با آن قطع کرد؛ ولی همچنان به مبارزه علیه رژیم شاه ادامه میداد. محمد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، خود را وقف انقلاب نمود و به عنوان نخستین فرمانده سپاه پاسداران استان یزد انتخاب شد و مسئول بنیانگذاری و تشکیل سپاه یزد و تصفیهی کمیته گردید. او سپاه را گسترش داد و با قاطعیت با ضد انقلاب به مبارزه برخاست. مشکل بزرگ آقای رئیس جمهور منبع پرتال استانداری یزد «فاطمه»ملقب به «امّ البنین»، دختر«حزام بن خالد بن ربیعه»، از بانوان نمونه ی صدر اسلام است. او در مکتب اسلام راستین پرورش یافته بود.ام البنین(س) زنی با کمال، ادیب و با وقار بود و از روزی که به خانه ی امیرمؤمنان علی(ع) آمد هر روز بر درخشش او بزرگی و افزوده شد. وی تا پیش از این ازدواج زنی، بی نشان اما از خاندانی بزرگ بود ولی تشرف او به همسری امام، از او چهره ای تابناک در تاریخ اسلام ساخت. ام البنین(س)از امام، صاحب چهار فرزند شد که عباس(ع)بزرگ ترین و درخشنده ترین آن ها به شمار می رفت. همو که از طریق وی نسل علی (ع)تا آفریقا و مرز اروپا گسترش یافت و این ها همه از افتخارات ام البنین (س)است. پدر آقا رحیم، حاج علی پناه، مشهور به ارباب حاج آقا (فرزند عبدالله مشهور به ارباب آقا) فرزند حاج علی پناه فرزند ملا عبدالله شیرانی بود. آقا رحیم در خانواده ای رشد کرد که افرادی باسواد، اهل شعر و ادب و تاریخ بودند. پدر ایشان در شعر، تخلص «لنگر» داشت و سال ها با عمان سامانی و دهقان سامانی و ملا محمد همامی و دیگر شعرای معاصرش جلسات شعر داشت. آقا رحیم نیز بیش تر اشعار فارسی حافظ و مولانا و شعرای عرب را که حفظ داشت، از دوره کودکی خود و از طریق شنیدن از زبان پدر و عمویش بوده است. آقا رحیم ارباب بزرگ ترین فرزند خانواده اش بود. وی دو برادر و یک خواهر داشت. یکی از برادرانش، عبدالله ارباب (1298 ـ 1379 هـ ق) استاد بزرگ خط نسخ بود و قرآن و کتاب های دعا را با این خط می نوشت. دومین برادر وی، حاج عبدالعلی ارباب (1304 ـ 1384 هـ ق) بود. او مردی باسواد و اهل کمال بود که مخارج خانواده به همت وی تأمین می شد. هر دو برادر آقا رحیم از وی کوچک تر بودند، و پیش از او وفات یافتند. اجداد آقا رحیم ارباب از اعیان دهاقین و مشاهیر نجبا و بزرگ زادگان قریه چرمهین از قرای معروف روستای لنجان اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدین سبب به لقب ارباب خوانده می شود. پدر و عمویش (ارباب حاج حسن) از ستم بختیاری ها گریخته... به شهر آمدند که تظلم کنند؛ اما چه نتیجه که حاکم، خود فاسدتر از آن ها (بختیاری ها) بود و به ناچار برای همیشه در اصفهان و ـ در محله باغ همایون سابق و باغ تختی امروزی ـ ساکن شدند و محل سکونت آن ها چهار خانه تو در تو بود که چهار طرف این خانه ها اتاق وجود داشت، و هشت خانوار که حدود شصت نفر بودند در صلح و صفا و آرامش می زیستند.». از بــیـت آل طـاهـا آتـــش کــشــد زبـانــه |