|
ر روز بیستم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجرى، که آثار مرگ بر چهره امام على(علیه السلام) ظاهر شده بود. امام به فرزند بزرگش امام حسن(علیه السلام) فرمود: به شیعیانى که جلو درب منزل اجتماع کرده اند اجازه دهید تا بیایند و مرا ببینند. درب باز شد و شیعیان، دور آن حضرت جمع شده و به گریه و زارى پرداختند. امام على(علیه السلام) خطاب به آنان فرمود: «قبل از آن که فرصت از دست رود و دیگر نتوانید مرا ببینید، هر سؤالى دارید از من بپرسید، لیکن سؤالاتتان کوتاه و مختصر باشد.» سپس صعصعه پرسید «شما افضل اید یا نوح شیخ الانبیاء؟» حضرت پاسخ داد: «من از نوح افضل ام» و علت این برترى بر نوح را چنین فرمود: «نوح(علیه السلام) قوم خود را به سوى خدا دعوت کرد، ولى آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیارى رساندند. سپس نوح پیغمبر، آنان را نفرین کرد و گفت: پروردگارا! احدى از کافرین را بر روى زمین باقى نگذار. اکنون با وجود این که بعد از وفات خاتم الانبیا، صدمات و آزار فراوانى از این امت به من رسیده است، هرگز آنان را نفرین نکرده و کاملاً صبر پیشه کردم». ایشان صبر خود را در خطبه شقشقیه چنین توصیف مى کند: «در حالى صبر نمودم که در چشمم خار و در گلویم استخوانى بود.»( الغدیر، ج 10، ص124 ; شبهاى پیشاور، ص474 «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا ) منظور امام این است که هر کس که بر بلاها و سختى ها بیشتر صبر داشته باشد مقرب تر است. آنگاه صعصعه پرسید: «شما افضل هستید یا ابراهیم(علیه السلام)؟» ایشان پاسخ داد: «من از ابراهیم افضل مى باشم» و دلیلش را در قرآن، از زبان ابراهیم(علیه السلام) چنین مى فرماید: } رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَلکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی{; پروردگارا چگونگى زنده کردن مردگان را به من نشان ده. خداوند فرمود: آیا باور ندارى؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما مى خواهم با مشاهده آن دلم آرام گیرد».( بقره / 260) اما من گفتم: «اگر کشف حجاب گردد و پرده ها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد».( شرح الاسماء الحسنى، ج 1، ص190 ; شبهاى پیشاور، ص475 «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً )منظور امام آن است که علو درجه هر کس، درجه یقین او مى باشد که واجد مقام حق الیقین گردد. در ادامه پرسشِ صعصعه، امام خود را از موسى(علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل آن را چنین فرمود: «وقتى که خداوند او را ماموریت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید، ایشان عرض کرد: { رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ وَأَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ} «خداوندا من از آنان یک نفر را کشته ام و مى ترسم که آنان مرا به قتل برسانند. برادرم هارون را که زبان فصیح تر و گویاترى از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید; زیرا مى ترسم آن ها رسالتم را تکذیب نمایند».( قصص / 33) اما موقعى که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره برائت را در بالاى بام کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم ـ با آن که در آنجا کمتر کسى را مى توان یافت که یکى از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم. امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهایى مأموریت خود را انجام داده، آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت کردم. این سخن امام کنایه از توکل او به خدا است ; چون هر کس توکلش بیشتر باشد فضیلت بیشترى دارد و موسى کلیم الله به برادرش هارون اتکا و اعتماد داشت، ولى امیرالمؤمنین(علیه السلام) به طور کامل به خداى بزرگ توکل و اعتماد نمود. در حدیث دیگر در علت افضلیت میگوید : خداوند در مورد موسی میفرماید: « فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ»[ پس موسی هراسان از شهر خارج شد (سوره قصص آیه121 ) اما علی در«لیله المبیت» در بستر پیغمبر خوابید و جان خود را بی تشویش فدای رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ کرد بطوریکه خداوند بر علی نزد فرشتگان مباهات کرد و در شأن او فرمود: « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»[ سوره بقره، آیه207 - و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است ] همچنین امام على(علیه السلام) خود را برتر و افضل از عیسى مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت پروردگار، وقتى جبرئیل در گریبان مریم دمید، او حامله شد و زمانى که موقع وضع حملش رسید به مریم وحى شد که: «از خانه بیت المقدس بیرون آى ، این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زایشگاه.»( الامام على(علیه السلام) ص369 ; اللمعة البیضاء، ص221 ; شبهاى پیشاور، صص476 و 814 «اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العبادة لا بیت الولادة) به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت و عیسى در بیابان خشکیده اى متولد شد. اما وقتى مادر من ـ فاطمه بنت اسد ـ درد زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه متوسل شد و گفت: بارالها بحق این خانه کعبه و بحق کسى که این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را بر من سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار کعبه شکافته شد و مادرم فاطمه با نداى غیبى به داخل خانه راه یافت، من در همان خانه کعبه متولد شدم. بنابراین چون مکه معظمه بر بیت المقدس برترى دارد و مریم از زادن عیسى در بیت المقدس ـ مکانى پائین تر از مکه ـ نهى شد; ولى مادر على(علیه السلام)، براى زادن او به درون کعبه ـ مکانى برتر از بیت المقدس ـ دعوت شد، بدین جهت روح، نفس و بدن او از عیسى پاکیزه تر است. در حدیث دیگر بدین دلیل خود را برتر از حضرت عیسی میداند : «خداوند متعال در قرآن شریف گوید: « إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَ لا أَعْلَمُ ما فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَنِی بِهِ»[ سوره مائده آیه 116و117.] یعنی«چون خدا، عیسی را گفت که ای عیسی آیا تو مردم را گفتی که من و مادرم را خدا برگیرید عیسی در جواب گفت: خدایا تو منزّهی و من کلام ناحق هرگز نگفتهام و اگر گفته بودم تو میدانستی چرا که تو از درون من آگاهی ولی من از درون و افکار تو بیخبرم و فقط تو آگاهی بر غیب داری و من جز آنچه که تو به دستور دادی نگفتهام.» و عیسی قضاوت و حکومت در این مورد را به روز قیامت انداخت ولی چون به علی بن ابیطالب نیز قومی در حدّ پرستش گرویدند و قائل به خدائی او شدند در دنیا آنها را مجازات و کیفر فرمود و لحظهای تأخیر و ضعف نشان نداد.» همچنین امام على(علیه السلام) خود را برتر و افضل از لوط دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: خداوند در مورد همسر نوح و لوط میگوید: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ»[ سوره تحریم، آیه10 - خدا براى کسانى که کفر ورزیدهاند آن نوح و آن لوط را مثل آورده [که] هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آنها خیانت کردند و کارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شوید] ولی من را همسری است که خوشنودی او خشنودی خدا و خشم او خشم خداست. اگر فاطمه از کسی راضی نباشد خداوند از او راضی نشود. همچنین امام على(علیه السلام) خود را برتر و افضل از سلیمان نبی دانست «سخن سلیمان در قرآن این است که: « رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ هَبْ لِی مُلْکاً لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی»[ خدایا مرا بیامرز و حکومتی ده مرا که مانند آن کسی را بعد از من نباشد. سوره ص آیه35] ولی علی مرتضی گوید: «لاحَانَ حِینُکِ! هَیهَاتِ! غُرّی غَیْرِی لا حَاجَهَ لی فیکِ طَلَّقْتُکَ ثَلاثاً رَجْعَهَ فیهَا»[ نهج البلاغه، حکمت 77.] یعنی ای دنیا از من دور شو و سراغ من میا چرا که من ترا سه طلاقه کردهام و لذا رجوعی از من بر تو نیست. بالاخره کسانى چون ابن ابى الحدید، امام حنبل، امام فخر رازى، شیخ سلیمان بلخى حنفى و بسیارى دیگر، حدیث زیر را از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نقل نموده اند که فرمود: «هر کس مى خواهد به علم آدم نظر کند، به علم على توجه کند. هر کس مى خواهد حقیقت تقواى نوح و حکمت او را ببیند و نیز حلم و خلت ابراهیم، هیبت موسى و عبادت عیسى را ببیند پس به سوى على بن ابى طالب(علیه السلام) نظر کند».( کفایة الطالب، باب 33 ; مسند احمد بن حنبل ; فخر رازى در تفسیر آیه مباهله ; محى الدین عربى 172 ; یواقیت و جواهر ص121، فصول المهمه، باب 40 ، ینابیع المودّة ) |