سفارش تبلیغ
صبا ویژن
»
جرعه ای از غدیر
»
در رسای شهدای غواص
»
شورش سبز
»
روزنامه صهیونیستی: جنگ عربستان با یمن همان جنگ صهیونیستهاست با ش
»
طلاب در کمپین محمد
»
کمپین عشاق محمد
»
جهزوا ملاجئکم
»
حال و روز مدیریت من
»
عنایت امام رضا علیه السلام+شب اول قبر
»
مسن ترین تازه مسلمان جهان
 بیا تو!!!
درباره وبلاگ

پیوندهای روزانه
دیگر امکانات


بازدید امروز: 116
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 252272
پیوندهای وبگاه
» لحظه های آبی
» پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
» بچه های اوتیسم استان خوزستان --- khozestan Autism childern
» علی اصغربامری
» جاده های مه آلود
» هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
» بندیر
» نهان خانه ی دل
» مهندس محی الدین اله دادی
» شهید علی پور
» TOWER SIAH POOSH
» مهر بر لب زده
» نغمه ی عاشقی
» ****شهرستان بجنورد****
» تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
» .: شهر عشق :.
» مهربان
» سکوت سبز
» بوی سیب
» روستای چشام
» یادداشتهای فانوس
» نور
» صدای سکوت
» ختم قرآن ، ختم صلوات --- توشه آخرت
» السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
» سایت حقوقی (قانون ایران) www.LawIran.ir
» رونوشت /سرنوشت.زارچ/سرچشمه فضیلت ها/یادداشت های احمد ترابی زارچی
» برگترین مرجع جک، اس ام اس، پیامک، لطیفه، عکس، نرم افزار
» خنده بازار
» مهاجر
» جیغ بنفش در ساعت 25
» آن دنیا 13
» .:شاه تورنیوز:.
» پاتوق دخترها وپسرها
» دلتنگـــــــــــــــ همه شمـــــــــــــــــــا....
» نور غدیر
» منطقه آزاد
» جدید ترین مطالب
» محبین
» آرمان
» تجربه های مربی کوچک
» متالورژی_دانلود فایل برای دانشجویان متالورژی (rikhtegari.com)
» تینا
» برو بچه های ارزشی
» منتظران مهدی (عج)
» پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
» حفاظ
» مناجات با عشق
» جک
» فقط من برای تو
» *مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام)*
» شیعه ها
» به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
» شرکت نرم افزاری مبین سافت
» امیدزهرا omidezahra
» دهاتی
» دکتر علی حاجی ستوده
» مسائل شیطان پرستی در ایران و جهان
» صفاسیتی
» وقایع
» کورنا و صدرا معنوی
» موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
» «بازتاب اخبار روز، تحلیل و تفسیر اخبار» اخبار سبز بدون محدودیت
» تا ریشه هست، جوانه باید زد...
» شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
» بهشت در انتظار ماست
» کوچه های قلبم
»
» مبین
» کتاب خور کوچک
» نماسازان
» لهوف
» شیعه مذهب برتر Shia is super relegion
» برنامه نوسی
موضوعات
» امام حسین(2)» حزب الله(2)» علی(2)» کوثر(2)» نجف(2)» ندا(1)» نمره(1)» نهج البلاغه(1)» نهضت(1)» نوروز(1)» هاشمی(1)» همت(1)» وهابیت(1)» یزید(1)» کوفه(1)» مدینه(1)» مرگ(1)» مسلم(1)» مشائی(1)» مشکوک(1)» مطهری(1)» معاویه(1)» مقام معظم رهبری(1)» مهدویت(1)» موسوی(1)» میر نوروز(1)» علی علیه السلام(1)» عماد(1)» عمو نوروز(1)» عید(1)» فقه(1)» فلسفه(1)» قدس(1)» قران کریم(1)» قرمز(1)» کواکبیان(1)» حسینی(1)» حسینیه ارشاد(1)» خدا(1)» خیانت(1)» داستان(1)» دزد(1)» رسول الله(1)» رقیه(1)» زینب(1)» سعد حریری(1)» سلطان(1)» سلیمان بن صرد(1)» شهوات(1)» شهید(1)» شوشتری(1)» شیخ الاسلام(1)» شیخ بهایی(1)» صبر(1)» صوفی(1)» عاشق(1)» عبدالله ابن زبیر(1)» عرفا(1)» عقل(1)» امام خمینی(1)» امام زمان(1)» امت(1)» امریکا(1)» امیرالمؤمنین(1)» انتظار(1)» برونسی(1)» بسیجی(1)» بهار(1)» پیامبر(1)» تورم(1)» جبرییل(1)» جعفری(1)» 1368(1)» آقا(1)» ابلیس(1)» اربعین(1)» اسپری(1)» استاد(1)» استادصفایی حایری(1)» اسراییل(1)» اسطوره(1)» امام(1)» امام جواد(1)» امام حسن(1)
آرشیو مطالب
فرازهایى از زندگى عقیله بنى هاشم
+ نویسنده alisadeghi در جمعه 89/1/27 | نظرات ()

فرازهایى از زندگى عقیله بنى هاشم

عبد الکریم پاک‏نیا

سومین فرزند حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در پنجم جمادى الاولى سال پنجم هجرت در مدینه منوره چشم به جهان گشود . این نوزاد که از هر جهت‏با شخصیت‏بزرگ على علیه السلام سازگار و زینت پدر بود «زینب‏» نام گرفت . مادرش پاره تن رسول الله صلى الله علیه و آله و پدرش برادر و وصى پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله بود .

زینب ملقب به «ام کلثوم‏» که در فضاى چنین خانواده‏اى رشد مى‏یافت، از همان نخستین روزهاى کودکى، با مشکلاتى مواجه شد که تحمل آن‏ها براى غیر او کارى بس دشوار مى‏نمود . او در خردسالى با داغ رحلت جدش پیامبر صلى الله علیه و آله مواجه شده و از آغوش پر مهر و محبت‏حبیب خدا جدا گردید، بعد از چند ماه در شهادت جانسوز مادرش زهرا علیها السلام به سوگ نشست و بعد از شرکت در مراسم دفن مخفیانه مادر جوانش به دامان پر مهر و عطوفت على علیه السلام پناهنده شد . زینب همچنان ناظر سکوت مظلومانه پدر بود و گریه‏هاى نیمه شبش را در کنار چاه‏هاى غربت نظاره مى‏کرد تا اینکه دست‏شقى‏ترین فرد عالم، محراب کوفه را با خون امیر مؤمنان علیه السلام گلگون نمود و زینب به همراه برادرانش در کنار بستر پدر، فرق شکافته او را دید و اشک فراق ریخت و شهادت پدر را شاهد بود . مدت زمان زیادى نمى‏گذرد که زینب در مدینه مسموم شدن برادرش امام حسن علیه السلام را تجربه کرده و در بقیع با او وداع کرد .

و بالاخره در سال 60 هجرى زینب که در کوران مصیبت‏ها آبدیده شده بود، به همراه امام حسین علیه السلام قدم در سفر کربلا مى‏گذارد و در فاجعه غمبار کربلا، به خون غلطیدن ده‏ها تن از بهترین عزیزان خود را به نظاره مى‏نشیند .

زینب کبرى علیها السلام بعد از عاشوراى خونین با صبر و استقامتى بى نظیر، پیام جاودانه حضرت ابا عبدالله علیه السلام را به جهانیان مى‏رساند .

حضرت زینب علیها السلام بعد از واقعه کربلا و مشاهده آن همه مصائب و تحمل اسارت دوباره به مدینه مراجعت نمود و بنا به نقلى، بعد از حادثه قحطى در مدینه به همراه همسر سخاوتمند خویش، عبد الله بن جعفر طیار به منطقه شام کوچ کرد و در نیمه رجب سال 62 قمرى در همانجا وفات یافت و در «قریه رادیه دمشق‏» که امروزه به «زینبیه‏» معروف است‏به خاک سپرده شد (1) .

عقیله بنى هاشم، عقیله طالبیین، موثقه، عارفه، عالمه، محدثه، فاظله، کامله، و عابده آل على، که از جمله القاب زیباى زینب کبرى علیها السلام مى‏باشد، نشانگر شمه‏اى از کمالات اوست .

وارث زیبایى‏ها

حضرت زینب کبرى علیها السلام دوران کودکى را در آغوش پر مهر رسالت و امامت‏سپرى کرده و در دامن عصمت و طهارت بالیده و به صفات والاى انسانى و فضایل و کمالات معنوى و ملکوتى آراسته گردید . از این رو، آن حضرت داراى صفات برجسته ایست که وى را از سایر بانوان عالم ممتاز مى‏سازد .

صبر و شکیبایى، زهد و تقوى، فصاحت و بلاغت، دانش و بینش، حلم و حزم، تدبیر و سیاست، سیادت وبزرگوارى، جلالت‏شخصیت و عظمت روحى، پایدارى و ثبات قدم در راه هدف، قوت قلب و اراده‏اى فولادین، راستى و امانتدارى، دفاع خالصانه از حق و حقیقت، حمایت از یتیمان وضعیفان، شرافت و فضیلت‏خانوادگى، عبادت و انقطاع از خلق، مهر و عطوفت در حد اعلاى خود، تعلیم و تربیت انسان‏ها، پرورش فرزندان پاک و صالح، همسر دارى و خانه دارى، عزت نفس، وفادارى در عهد و پیمان، از جمله ارزنده‏ترین صفات این شیر زن عاشورایى است که از خاندان وحى و نبوت و پنج تن آل عبا به ارث برده است . بررسى اجمالى تاریخ زندگى این بانوى با عظمت این حقیقت را نمایان مى‏سازد .

در مورد شخصیت‏برجسته عقیله بنى هاشم و فضایل و مناقب آن بانوى بزرگوار کتاب‏ها و مقالات فراوانى به رشته تحریر در آمده است، اما در بسیارى از آن‏ها به نقش زینب کبرى علیها السلام در حماسه عاشورا پرداخته و از برکات وجودى آن حضرت از ولادت تا قبل از عاشورا کمتر سخن به میان آمده است . البته این امر شاید بدین علت‏باشد که زینب کبرى علیها السلام به عنوان بارزترین جلوه عفت و عصمت، در ایام نوجوانى و جوانى در پس پرده بوده و کمتر کسى مى‏توانست از زندگى آن حضرت گزارش دهد . این نوشتار سعى دارد نگاهى هر چند گذرا به فرازهایى از زندگانى آن میوه نبوت و شاخسار امامت تا قبل از عاشورا داشته و آموزه‏هاى تربیتى را از زندگى آن حضرت به مشتاقان و ارادتمندان ارائه نماید . زیرا از این راه مى‏توان نسل جوان رابا بهترین الگوها واسوه‏هاى تربیتى آشنا کرد و پیوند قلبى و عاطفى آنان را با خاندان عصمت و طهارت مستحکمتر نمود .

کودک بلند نظر

بطور کلى از دوران کودکى هر فرد تا حدودى مى‏توان استعداد و لیاقت ذاتى او را شناخت . همچنانکه شاعر عرب مى‏گوید:

فى المهد ینطق عن سعادة جده

اثر النجابة فیه خیر مسدد «در گهواره از موقعیت والاى خود در آینده خبر مى‏دهد . وجود نشانه‏هاى نجابت [و بزرگى] در آن طفل، بهترین دلیل منطقى [بر آینده درخشان او] مى‏باشد .»

دختر والامقام على علیه السلام نیز از همان دوران کودکى شخصیت معنوى، عرفانى خود را در گفتار و رفتار خویش نشان مى‏داد . داستان زیر نشانگر این حقیقت است:

روزى حضرت على علیه السلام زینب کبرى علیها السلام را که دختر خردسالى بود در آغوش خود نشانده و نوازش کرد . آن حضرت به وى فرمود: دخترم! بگو «یکى‏» . زینب علیها السلام گفت: «یکى‏» . سپس پدر گفت: دخترم! بگو: «دو تا» . زینب سخنى نگفت . على علیه السلام فرمود: چرا سخن نمى‏گویى؟ زینب علیها السلام گفت: بابا! زبانى که به گفتن «یک‏» آغاز سخن کرد، چگونه «دو تا» بگوید؟ ! على علیه السلام دخترک با معرفت‏خود را به سینه چسبانیده و او را غرق بوسه ساخت (2) .

و بدین ترتیب دختر خردسال به حاضرین فهماند کسى که لب به توحید گشوده و به یگانگى پروردگار شهادت داده است، دیگر نباید براى او شریکى قائل شود . همچنین از این روایت معلوم مى‏شود که على علیه السلام، آن مربى کامل بشریت، در تربیت فرزندان خویش از روش‏هاى کار آمد تربیتى بهره مى‏گرفت . او در فرصت‏هاى مناسب و با شیوه‏هاى متنوع به پیروان خویش مى‏آموخت که مهمترین نیاز کودک، رفع نیاز عاطفى است . محبت، نوازش و احترام به شخصیت کودک، نگرانى‏ها، افسردگى‏ها و مشکلات روحى و روانى وى را از میان برده و آنان را به زندگى آینده امیدوار مى‏سازد . امیر مؤمنان علیه السلام با فرزندان خود ارتباط عاطفى وکلامى برقرار کرده، حرف دل آنان را شنیده و براى سخنانشان ارزش قائل مى‏شد و به این وسیله روحیه اعتماد به نفس و عزت را در وجود آنان پرورش مى‏داد .

روایتى دیگر در این زمینه نقل شده است که هم نشانگر شیوه تربیتى على علیه السلام در پرورش کودک و هم شاهدى بر کمالات والاى حضرت زینب علیها السلام مى‏باشد .

میرزا محمد تقى سپهر در «الطراز المذهب‏» مى‏نویسد: در دوران کودکى حضرت زینب علیها السلام، پدر بزرگوارش در کنار او بود و ضمن نوازش و بذل گرمترین عواطف خود، با وى سخن مى‏گفت . زینب علیها السلام، دختر خردسال على علیه السلام از وى پرسید: پدر جان! آیا مرا دوست دارى؟ فرمود: آرى دخترم . زینب علیها السلام طبق آموخته‏هاى خویش از مکتب علوى علیه السلام گفت: اى پدر! دو دوستى در یک دل جمع نمى‏شود، مگر اینکه دوستى دیگران نیز در جهت دوستى خدا و براى خدا باشد .

راز یک رؤیا

هنوز پنج‏سال از تولد زینب علیها السلام نگذشته بود که هنگامه رحلت پدر بزرگ گرامى اش رسول الله صلى الله علیه و آله فرا رسید .

در یکى از آن روزهاى غمبار و حادثه ساز بود که زینب علیها السلام صبح زود براى تعبیر رؤیایى که شب قبل با دیدن آن پریشان شده و روحش ر آزار مى‏داد به کنار بستر جدش رسول اکرم صلى الله علیه و آله شتافته و عرضه داشت: اى جد بزرگوار! خواب دیدم که در اثر وزش تند بادى، هوا تاریک شد و من از وحشت آن در پشت درخت‏بزرگى پناه گرفتم، که ناگهان آن درخت عظیم در اثر فشار باد از جاى کنده شد . خود را به درخت دیگر رساندم که شاخه همان درخت‏بود، اما تند باد سخت آن را نیز از جاى برکنده و با خود برد . پس از آن به شاخه‏اى دیگر از آن درخت پناه بردم، آن هم شکست . آنگاه خود را به دو شاخه باقیمانده رساندم، اما آن‏ها نیز یکى بعد از دیگرى در مقابل وزش توفان از من جدا شدند و من از شدت اضطراب از خواب بیدار شدم .

با شنیدن سخنان دختر 5 ساله، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و فرمود: دخترم! اما آن درخت‏بزرگ من هستم که از میان شما مى‏روم و شاخه اول آن مادرت فاطمه علیها السلام است . شاخه دوم پدرت على علیه السلام و دوتاى دیگر برادرانت‏حسن و حسین علیهما السلام هستند که با رفتن آن‏ها جهان تیره و تار مى‏گردد (3) .

در مکتب فاطمه علیها السلام

حضرت زینب علیها السلام بعد از جدایى از بزرگترین حامى خاندان رسالت، در کنار مادر خود که بدنبال ارتحال جانسوز پدر و مصیبت‏هاى بعد از آن در بستر بیمارى افتاده بود، قرار گرفت .

وى علاوه بر پرستارى از مادر، شاهد ناجوانمردانه‏ترین حوادث تاریخ نیز بود . او یکى از کسانى است که مادرش را در ایراد خطبه دفاعیه در مسجد مدینه همراهى کرده است و از آن درس‏ها آموخته، تجربه‏ها اندوخته و در سینه سوخته‏اش همچون امانتى گرانبها و میراثى جاویدان براى نسل‏هاى آینده به یادگار گذاشته است . عده‏اى از تاریخ نگاران و محدثین نامدار، سند خطبه فدک را از این بانوى بزرگوار نقل کرده‏اند .

ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبین و در ذیل شرح حال عون بن عبد الله مى‏گوید: مادر عون، زینب عقیله، دختر على بن ابى طالب علیه السلام است، زینب همان بانویى است که ابن عباس خطبه فدک فاطمه علیها السلام را از او روایت کرده است . ابن عباس در آغاز نقل خطبه مى‏گوید: این خطبه را عقیله ما، زینب دختر على علیه السلام براى ما روایت کرد . همچنین شیخ صدوق در «علل الشرایع‏» و «من لا یحضره الفقیه‏» ، شیخ حر عاملى در وسایل الشیعة، طبرسى در احتجاج و علامه مجلسى در بحار الانوار، در ردیف عالمانى هستند که خطبه فدک را از حضرت زینب علیها السلام نقل کرده‏اند .

بنابر این حضرت زینب در حدود 6 سالگى، شایستگى حفظ خطبه استدلالى، عمیق و جامع مادرش فاطمه زهرا علیها السلام را داشته است و این نشانه بارزى از رشد فکرى و بلوغ اندیشه و تعقل دخترى است که در دامان عصمت و طهارت پرورش یافته است . زینب کبرى علیها السلام در آن سنین نه تنها به محتواى خطبه توجه کرد، بلکه تمام حرکات و سکنات مادر را در آن لحظات بحرانى براى الگو سازى نسل آینده به سینه تاریخ سپرد . در متن روایت آمده است: عن زید بن على علیه السلام عن عمته زینب اخت الحسین علیه السلام قالت: لما بلغ فاطمة علیها السلام اجماع ابى بکر على منعها فدک، لاثت‏خمارها وخرجت فى حشرة نسائها ولمة من قومها وتجر اذراعها، ما تخرم من مشیة رسول الله صلى الله علیه و آله شیئا حتى وقفت على ابى بکر . . . (4) ; زید بن على از عمه‏اش زینب، خواهر امام حسین علیه السلام نقل مى‏کند که فرمود: هنگامى که به مادرم فاطمه علیها السلام خبر رسید که ابوبکر قصد دارد او را [از ارث پدرى محروم نماید] و از فدک منع کند، آن حضرت مقنعه‏اش را بر سر پیچید و در میان بانوان و گروهى از قومش خارج شد، در حالى که دست‏هایش را مى‏کشید، چیزى از راه رفتن رسول خدا صلى الله علیه و آله کم نگذاشت تا در مقابل ابى‏بکر ایستاد . . . .»

پاسدار عفت

حضرت زینب علیها السلام در پاسدارى از عفت و عصمت، سر آمد دختران روزگار بود . وى با الهام از پیام آسمانى قرآن و طبق آموزه‏هاى پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام حجاب و عفت را مانند گوهرى ارزشمند براى یک زن مسلمان مى‏دانست و بر این باور بود که زن هنگامى به خداى خود نزدیکتر است که خود را از معرض دید مردان بیگانه - به غیر موارد ضرورى - حفظ نماید . او از مادرش آموخته بود که: «لیس شى‏ء خیرا للمراة من ان لا یراها الرجل ولا تراه (5) ; چیزى براى زن نیکوتر از این نیست که: مرد [نامحرم] او را نبیند و او هم مرد [نامحرم] را نبیند .»

براى همین دختر جوان زهرا علیها السلام خود را کاملا از دید نامحرمان پوشیده نگاه مى‏داشت .

یحیاى مازنى یکى از اهالى مدینه مى‏گوید: من در شهر مدینه و در همسایگى امیر مؤمنان على علیه السلام بودم و منزل من پهلوى منزلى بود که زینب دختر على علیه السلام در آنجا زندگى مى‏کرد . به خدا سوگند! هیچگاه کسى قد و قامت او را ندید و صداى او را هم نشنید . او هر گاه مى‏خواست‏به زیارت جد بزرگوارش پیامبر خدا صلى الله علیه و آله برود، در دل شب و به همراه پدرش امیر مؤمنان علیه السلام و برادرانش حسن و حسین علیهما السلام مى‏رفت . على علیه السلام در مورد تشرف این گونه زینب علیها السلام به امام حسن علیه السلام مى‏فرمود: «اخشى ان ینظر احد الى شخص اختک زینب (6) ; بیم دارم که کسى به خواهرت زینب نگاه کند .»

وصلت فرخنده

حضرت زینب علیها السلام به سن ازدواج رسیده بود . از بین خواستگاران متعددى که به منزل على علیه السلام مى‏آمدند، تقاضاى عبدالله بن جعفر بن ابى طالب - برادر زاده على علیه السلام که از طرف خود کسى را براى خواستگارى حضرت زینب فرستاده بود، - مورد پذیرش قرار گرفت . در این وصلت فرخنده مهریه حضرت زینب مطابق با مهریه مادرش فاطمه علیها السلام یعنى 480 درهم معین گردید (7) .

قبل از ازدواج، حضرت زینب به عبدالله بن جعفر گفت: اى عبدالله! من با تو به شرطى ازدواج مى‏کنم که اجازه دهى هر روز یکبار برادرم حسین علیه السلام را ببینم و اگر او زمانى به سفر رفت، به همراه او بروم و مانع مسافرت من نباشى .

عبدالله، یادگار شجاع، بزرگوار و پارساى جعفر طیار این شرط را پذیرفت و تا آخر زندگى به آن وفادار ماند .

عبدالله جعفر آن چنان کریم و فقیر نواز بودکه وى را «قطب سخا» مى‏گفتند، او هیچگاه مستمندى را محروم نکرد وهیچ کار نیک را به خاطر پاداش دنیوى انجام نداد (8) .

هنگامى که عبدالله فهمید که سفر امام حسین علیه السلام به کربلا قطعى است، دو پسر خود عون و محمد را براى کمک به مادرشان به همراه قافله امام حسین علیه السلام روانه کرد و به حضرت زینب علیها السلام سفارش کرد که اگر جنگى پیش آمد، فرزندانش از امام حسین علیه السلام حمایت کنند .

ارتباط قلبى و انس و علاقه زینب علیها السلام به برادر خود آنچنان بود که هنگامى که عبدالله بن عباس به امام حسین علیه السلام گفت: شما که به این سفر خطرناک مى‏روید چرا زن ها را با خود مى‏برید؟ ! حضرت زینب با شنیدن این سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: اى پسر عباس! آیا مى‏خواهى بین من و برادرم جدایى بیندازى؟ ! هرگز من از او جدا نخواهم شد (9) . امام حسین علیه السلام نیز به حضرت زینب علیها السلام علاقه فوق العاده‏اى داشت و در روایت آمده است: هنگامى که زینب به دیدار امام حسین علیه السلام مى‏آمد، آن حضرت به احترام زینب علیها السلام تمام قد بلند مى‏شد و او را در جاى خود مى‏نشاند (10) .

در سنگر ارشاد

روزهایى که زمینه‏هاى نبرد جمل در حال شکل‏گیرى بود، عایشه از بصره نامه‏اى به حفصه نوشت و از پیروزى‏هاى اولیه بر علیه کارگزاران و لشکر على علیه السلام خبر داد . حفصه نیز نتوانست‏خوشحالى درونى خود را مخفى کند . او با گرد آورى زنان و دختران هم عقیده خود، مجلس جشن و شادى به راه انداخته و آن‏ها با خواندن سرودها و ترانه‏هایى که مضمون آن در فحش و ناسزا به على علیه السلام بود، کف و دف مى‏زدند .

ام سلمه همسر باوفاى پیامبر صلى الله علیه و آله از شنیدن خبر برپایى چنین مجلس عیشى شدیدا ناراحت‏شده و خواست‏شخصا براى جلوگیرى از آن اقدام نماید .

اما زینب علیها السلام فرمود: مادر جان! من از جانب شما مى‏روم و آنان را از ادامه جلسه و سب امیرمؤمنان علیه السلام باز مى‏دارم . آنگاه زینب کبرى علیها السلام به همراه عده‏اى از زنان و دختران بنى هاشم به جمع آنان رفتند . زن‏ها که بر گرد حفصه حلقه زده بودند با دیدن حضرت زینب و بانوان اهل بیت علیهم السلام ساکت‏شدند . سپس آن حضرت خطاب به حفصه فرمود: «ان تظاهرت انت واختک على امیر المؤمنین علیه السلام فقد تظاهرتما على اخیه رسول الله صلى الله علیه و آله من قبل فانزل الله عزوجل فیکما ما انزل (11) ; اگر تو و خواهرت (منظور خواهر عقیدتى او است که عایشه مى‏باشد) امروز بر علیه امیر مؤمنان هم دست‏شده [و توطئه مى‏کنید]، دیروز هم بر برادرش رسول الله صلى الله علیه و آله هم پیمان شده [و نقشه مى‏کشیدید و دل او را مى‏آزردید] تا اینکه خداوند متعال در سرزنش شما آیه فرستاد (12)

زینب علیها السلام، معلم قرآن

یک سال پس از استقرار امیر مؤمنان علیه السلام در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرت پیام فرستادند و گفتند: ما شنیده‏ایم که دختر شما حضرت زینب علیها السلام همانند مادرش فاطمه زهرا علیها السلام منبع سرشار دانش و داراى علوم و کمالات است . اگر اجازه دهید در صبح یکى از روزهاى عید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهره‏مند شویم .

على علیه السلام اجازه داد تا دختر عالمه‏اش زینب کبرى علیها السلام، بانوان مسلمان کوفه را آموزش دهد و مشکلات علمى و دینى آنان را حل کند . زینب علیها السلام نیز آمادگى خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهاى مقدماتى، جلسه تفسیر قرآن براى آنان تشکیل داده و پرسش‏ها و شبهات آنان را جواب مى‏داد (13) .

روزى در یکى از جلساتى که حضرت زینب علیها السلام براى زنان کوفى تفسیر مى‏گفت، امیر مؤمنان علیه السلام وارد جلسه شد تا کلاس درس دخترش را از نزدیک ببیند . آن روز حضرت زینب علیها السلام در مورد تفسیر «کهیعص‏» سخن مى‏گفت . على علیه السلام ضمن اشاره به تفسیر دیگرى از این آیه فرمود: دخترم! این حروف رمزى است در مصیبت هایى که بر شما عترت پیامبر صلى الله علیه و آله وارد خواهد شد . سپس آن حضرت تمام مصائب کربلا را براى دخترش و حاضرین شرح داد . زینب علیها السلام با شنیدن آن متاثر شده و صداى ناله‏اش بلند گردید و فضاى جلسه قرآن عوض شد (14) .

فرهنگبان شیعه

نام زینب کبرى علیها السلام به عنوان یکى از محدثان برجسته شیعه، صفحات کتاب‏هاى رجال را مزین کرده است . روایت‏هاى آن حضرت در منابع معتبر شیعه از جمله در کتاب‏هاى «من لا یحضره الفقیه‏» ، «وسائل الشیعه‏» ، «دلائل الامامة‏» ، «بحار الانوار» ، «کفایة الاثر» ، «مناقب امیر المؤمنین علیه السلام‏» و . . . موجود است .

امین امامت

زینب علیها السلام بعد از مادرش فاطمه علیها السلام امینه اهل بیت علیهم السلام بود و هدایاى ارزشمند آسمانى را نگهدارى مى‏کرد . هنگامى که على علیه السلام به شهادت رسید و امام حسن مجتبى علیه السلام پیکر پاک پدرش راتجهیز مى‏نمود، به زینب کبرى علیها السلام فرمود: خواهرم حنوط جدم رسول الله صلى الله علیه و آله را حاضر کن، زینب در اسرع وقت آن را آورد و تحویل امام مجتبى علیه السلام داد . وقتى آن حضرت ظرف حنوط را باز کرد از بوى خوش آن نه تنها منزل، بلکه فضاى کوفه عطر آگین گردید (15) .

شاهد محراب خونین

واپسین لحظات عمر مبارک امیر مؤمنان على علیه السلام بود، آن حضرت بر اثر ضربت ابن ملجم، با فرقى شکافته و چهره‏اى خونین بر بستر افتاده بود . زینب کبرى علیها السلام به کنار پدر آمد و عرضه داشت: بابا جان! روزى ام ایمن ضمن نقل حدیثى به من چنین و چنان گفت، اگر آن حدیث صحیح است، دوست دارم دوباره از زبان شما بشنوم .

على علیه السلام فرمود: دخترم! حدیث ام ایمن صحیح است، گویا تو و دختران اهل بیت را مى‏نگرم که به صورت اسیر و در نهایت پریشانى وارد این شهر (کوفه) مى‏کنند، به گونه‏اى که بیم دارید مردم به سرعت‏شما را بربایند . دخترم! آن روز صبر کنید، صبر کنید . سوگند به خداوندى که دانه را مى‏شکافد وانسان را خلق مى‏کند، در آن روز در سراسر روى زمین غیر از شما و دوستان و شیعیان شما، دوستى دیگر براى خدا نخواهد بود . هنگامى که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله این خبر را به ما داد، فرمود: شیطان در آن روز از خوشحالى پرواز مى‏کند و در روى زمین جولان مى‏دهد و به شیاطین و عوامل خود مى‏گوید: اى گروه شیاطین! ما خواسته خود را از فرزندان آدم دریافت نمودیم و هلاکت آنان را به نهایت رسانیدیم، ما وارث آتش شده‏ایم [که فرزندان آدم را دچار آن کنیم] مگر آن افرادى که به این گروه یعنى آل محمد صلى الله علیه و آله متوسل شوند . شما تلاش کنید تا مردم به آل محمد صلى الله علیه و آله مشکوک شوند . مردم را بر دشمنى آنان تحریک و تشویق نمایید (16) .

پى‏نوشت‏ها:

1) گفتنى است که در مورد محل دفن حضرت زینب علیها السلام اختلاف شدیدى میان سیره نویسان و تاریخ نگاران وجود دارد، آنچه که در متن آمده، طبق نظر شیخ بهایى، محدث نورى، علامه بحر العلوم، محدث قمى، و از مورخان اهل سنت ابن بطوطه، ابن حورانى و صیادى شافعى و . . . است . ولى برخى محل دفن آن حضرت را در مصر و بعضى دیگر در بقیع مى‏دانند .

اما بهتر است از زبان حضرتش بگوییم:

بعد از وفات تربت ما در زمین مجوى

در سینه‏هاى مردم عارف مزار ماست

(حضرت زینب کبرى، ص‏167; زینب قهرمان، ص‏395; تاریخ اماکن زیارتى و سیاحتى سوریه، ص‏65) .


تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...