نجف
+ نویسنده alisadeghi در سه شنبه 89/6/9 |
نظرات ()
معناى لغوى «نجف»:
نجف
«واژهاى مفرد است و جمع آن نجاف به معناى: تپه.. جایى که آب
بدان نمىرسد ؛ جایى مستطیل شکل که در میان یک درّه یا در زیر زمین
قرار داشته باشد ؛ یا قطعه زمینى دایرهاىشکل که مشرف بر نقاط
پیرامون خود است.»
ابن
منظور مىنویسد: «نجفه: قطعه زمینى دایرهاى و مشرف ؛ جمع آن نجف
و نجاف ؛ وکلمهى نجف به دو فتح: جایى که آب به آن نمىرسد،
قطعه زمین مستطیل مانند جدا افتاده.»
معناى اصطلاحى «نجف»
یاقوت
حموى مىنویسد: «نجف به فتح... سرزمینى مرتفع که مانع رسیدن آب
به کوفه و گورستانهاى آن مىشود. در نزدیکى آن منطقه قبر
امیرالمؤمنین على بن ابى طالب (ع) قرار دارد، شعرا از این شهر
بارها در اشعار خود یاد کردهاند.»
موقعیت جغرافیایى نجف:
مهمترین
عنصر تمایز بخش شهر نجف، وقوع آن بر فلات غرب کوفه است. در جنوب
نجف شهر «حیره» قرار دارد. نجف «از دو سوى شمال و شرق به زمینى
گسترده منتهى مىشود که در آن قبر صدها هزار تن از علما، سادات،
مشاهیر، سرشناسان و امیران قرار دارد.»
آب
و هواى نجف «در تابستان گرم و خشک و در زمستان سرد و سوزناک است.
در تابستان وقتىگرما شدت مىگیرد مردم به سردابه هایى حفر شده در
دل زمین پناه مىآورند. این سردابهها به شکلى بدیع و با عمقهایى
متفاوت حفر شدهاند. موقعیت جغرافیایى نجف باعث این تفاوت دما
مىشود. در تابستان گرما در آن شدت مىگیرد و بادهاى داغ «سموم»
مىوزد. به گونهاى که دماى آن در تابستان به 5/45 درجه سانتیگراد
مىرسد. اما سرماى آن به حدى است که آب منجمد مىشود و دما به صفر
درجه و گاه نیز به پایینتر از آن نیز مىرسد.»
علت نام گذارى:
کاوشگرى که به دنبال وجه و علت نامگذارى مذکور بر آن شهر برآید سه نظریه را در مقابل خود مىیابد:
نظریه
اوّل: آن است که شیخ صدوق در باب 26 کتاب «علل الشرائع» خود
تحت عنوان: «علتى که بدان نجف نجف نامیده شد» آورده و بدین
مضمون است: «نجف کوهى عظیم بود ؛ و آن کوه همان کوهى است که
فرزند نوح (ع) هنگام طوفان بدان پناه آورد. چنان چه در قرآن مجید
آمده است او گفت: به کوهى پناه خواهم آورد که مرا از آب در امان
بدارد. (هود، 43). که روى سطح زمین کوهى عظیمتر از آن نبود. خداوند
به کوه وحى فرمود: اى کوه آیا کسى را بر فراز تو از من پناهى
هست؟ کوه از این سخن قطعه قطعه گردید و به شنى ریز مبدل شد و پس
از آن به دریایى عظیم بدل گشت. آن دریا «نى» نام داشت که سپس
جفاف کرد (جَفَّ = خشکید). پس به آن «نى جَفَّ» گفته شد. که به
منظور تهسیل گفتار یاء ( آن حذف گردید و «نجف» نام گرفت.
برخلاف
آن چه لغویون عمدتاً به آن اشاره کردهاند (یعنى دایره گون بودن
نجف)، سرزمین نجف بیشتر مستطیل شکل است.» چنین خبر یا روایتى
(مبنى بر دایرهاى بودن) فاقد دلایل متعددىاست که آن را به خبر
یا روایتى قابل قبول تبدیل کند.
نظر سوم: نظرى است که محقق شیخ جعفر محبوبه به آن رسیده و در آن،
میان نجف کوفه و نجف حیره تمایز قائل شده است. او مىنویسد: «پس
از تحقیق و تتبع دریافتیم که نجف قدیمى آن است که از کوفه جدا
گردید و از پشت به آن پیوست، تا آن که به حیره منتهى شد. که به
لفظ نجف اضافه شد و گفته شد: نجفِ حیره ؛ چنان چه مىگویند: نجفِ
کوفه بحترى در قصیدهاى در مدح محمد بن احمد طائى مىگوید:
أرمقُ الکوفة أرضاً وأرى ـــــــ نجف الحیرة أرضاها وطن
اگر
با دیدى محققانه به این آرا بنگریم، نظریه دکتر مصطفى جواد را
پذیرفتنىتر مىیابیم. به خصوص آن که آن را هم سو با آن چه در
معجم البلدان و دیگر کتاب هاى مرجع آمده است در مىیابیم. این
نظریه را مورخ نجفى، على الخاقانى نیز پذیرفته و بر آن استناد
نموده است.
نجف
به نامهاى دیگرى نیز نامیده شده که از مهمترین آنها: الطور،
الظهر، الجودى، الربوة، ووادى السلام است. ولى معروف ترین و
پرکاربردترین این نامها: نجف، الغرى (یا الغریان) و المشهد است.