|
عسکری علیه السلامسرآغازجهاد فرهنگى و سیاسىعوامل دشمنى با امام عسکرى علیهالسلامب) وجود مبارک امام زمان علیهالسلاماز روزگاران بسیار دور تا به امروز، همواره زندگانى و رفتار مردان بزرگ کهابعاد انسانی برجسته ای داشتهاند، مورد توجه بوده است. در این میان، پیامبران الهى و پیشوایان مکتب علوى، یگانه افرادى هستند کهجامعتمام صفات برجستههستند و از سوى پروردگار به عنوان الگوهایى شایسته براى همگان معرفى شدهاند. این نوشتار، نگاهى است گذرا به گوشههایى از تلاش فرهنگى «امام حسن عسکرى علیهالسلام »، همراه با بررسى کوتاهى از اوضاع سیاسى و اجتماعى آن دوران.
امام حسن عسکرى علیهالسلام یازدهمین پیشواىشیعیانجهان، به سال 232 ق. در شهر «مدینه» دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش «امام هادى علیهالسلام » است. مادر گرامى آن حضرت، «سوسن»(1) یا «حُدَیْثه»(2) بانویى نیکوکار، پارسا و دانشمند بود که پس از شهادت امام هادى و امام عسکرى علیهماالسلام چندى مسئولیت امور شیعیان را به عهده داشت و پناهگاه شیعیان شمرده مىشد. از آنجا که امام علیهالسلام همچون پدرش به دستور خلفاى عباسى در محله «عسکر» (منطقه نظامى) سامرا ساکن بود، به «عسکرى» معروف گردید.(3) کنیهاش «ابومحمّد» و القاب معروفش «نقى» و «زکى»است.آن حضرتشش سال امامت نمود و در 28 سالگى به دست «معتمد» عباسى به شهادت رسید.(4) امام حسن عسکرى علیهالسلام در هدایت مردم و دفاع از اسلام، لحظهاى قرار نداشت. سراسر عمر کوتاه خود را به جهاد و مبارزه در راه خدا اختصاص داد. اگرچه امام عسکرى علیهالسلام در اوج جوانى به شهادت رسید، لیکن تلاش و مبارزات فراوان آن حضرت در دو جبهه «فرهنگى» و «سیاسى»، ثمرات گوناگونى به همراه داشت. در بعد فرهنگى، باعث نجات اسلام از کجروىهاى فکرى و بروز عقاید خرافى شد و در بُعد سیاسى نیز چهره شوم حکومتهاى عباسى را ـ که به نام امیرالمؤمنین و خلیفه مسلمین، ریاست مىنمودند ـ آشکار ساخت. پیکار امام حسن عسکرى علیهالسلام، از پسوند «عسکر» در نام مبارکشان پیداست. عسکر، در زبان فارسى به معناى لشکر و پادگان به کار برده مىشود. آن حضرت به خاطر ترسى که در دل حاکمان بنىعباس ایجاد شده بود، تمام مدت امامت خود را بالاجبار در محله نظامیان، سکونت داشت. «متوکل» خلیفه عباسى به خاطر ترس شدیدى که از امام هادى علیهالسلام و فرزند بزرگوارش امام حسن علیهالسلام داشت، آن دو وجود پر برکت را از مدینه به سامرا تبعید نمود و تا پایان عمر در حلقه و مراقبت لشکریانش نگه داشت.(5) بدین ترتیب، امام حسن عسکرى علیهالسلام تمام دوران امامت خود را در تبعید، محاصره مأموران عباسى یا در زندان سپرى نمود. با این همه، در مدار مخالفت حکومت بنىعباس گام برمىداشت. نه چون عالمان دربارى براى ماندگارى حکومت، دعا مىکرد و نه در اعیاد سلطنتى مانند دیگر شخصیتهاى مذهبى، به دست بوسى خلیفه مىشتافت. حتى وقتى که خلیفه به مسافرت مىرفت، در هنگام بازگشت که همه چهرههاى علمى، فرهنگى، نظامى و سیاسى به پیشوازش مىرفتند و همه قبایل به ترتیب منزلت خانوادگى بر سر راهش، همراه با پرچمهاى ویژه مىایستادند، امام عسکرى علیهالسلام حضور نمىیافت و بدین گونه، مشروعیت حکومت ظالم عباسى را زیر سؤال مىبرد.
ترس حکومت از امام تا بدانجا بود که جاسوسان مرتب نزد امام عسکرى علیهالسلام آمد و شد داشتند و تمام رفتار و گفتار آن حضرت را مو به مو گزارش مىکردند. هیچ کس اجازه ورود نزد آن حضرترانداشت. برخى مأموران براى چاپلوسى، امام را نزد پادشاه عباسى خطرناک و در پى دست یازیدن به حکومت، معرفى مىکردند و از فعالیتهاى سیاسى و ارتباط ایشان با برخى شیعیان و مخالفان حکومت خبر مىدادند. مبارزه دلیرانه و تلاش خستگىناپذیر حضرت عسکرى علیهالسلام باعث شد تا نیمى از شش سال امامتش، در زندان سپرى گردد و در زندان مخوف عباسى زیر شدیدترین شکنجهها قرار گیرد. یکى از روشهاى شکنجه، تنورى بود از چوب و پر از میخ؛ بدین گونه که میخها را از بیرون کشیده بودند، چنانکه نوک تیز آن به مقدار دو یا سه سانتىمتر از جداره داخل تنور پیدا بود. امام عسکرى علیهالسلام و برخى شیعیان آن حضرت را درونتنور قرار مىدادند و درپوشى بر آن مىنهادند و آن را به سرعت روى زمین مىغلطانیدند. میخها در بدن فرو مىرفت و دردى جانکاه داشت.(6) عوامل دشمنى با امام عسکرى علیهالسلام دشمنى بنىعباس با امام علیهالسلام در سه محور کلى قابل بررسى است: 1. عزّت نفس، آزاد اندیشى، مسئولیتپذیرى و مبارزه خستگىناپذیر امام حسن عسکرى علیهالسلام بر ضد خلفاى ستمگر. 2. دشمنى دیرینه بنىعباس با علویان. عباسیان کسانى بودند که با شعار «الرّضاء من آل محمّد صلى الله علیه و آله» حمایت مردم را به خود جلب کرده و بر اریکه قدرت تکیه زدند. بزرگترین دستآویز آنان نیز در مدت شصت سال تلاش و تبلیغ، بهرهگیرى از خون پاک سرور شهیدان، حضرت امام حسین علیهالسلام بود. آنان به خوبى مىدانستند که وارثان حقیقى خلافت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم «امامان شیعه»هستند. از این رو، علویان را همواره یگانه رقیب خویش در حکومت مىشمردند و تمام سعى خود را در نابودى آنها به کار مىگرفتند. زندانهاى خود را از مردان و زنان علوى پرکرده بودند و حتى بزم عیاشى خود را در کاخهایى مىچیدند که دیوارهاى آن، مدفن جوانان علوى بود و در زیر سنگفرشهاى ایوان و تالارهاى آن، صدها علوى زنده به گور شده بودند. خلفا و کارگزاران بنىعباس تمام دارایى علویان را گرفته بودند، چنانکه از فقر و نادارى، چهرهاى رنجور و قامتى ضعیف داشتند. با این همه، آتش دشمنى عباسیان جز با نابودى کامل و حتى زدودن نام و یاد علویان از دلها، خاموش نمىشد. 3. ویژگىهاى شخصى امام حسن عسکرى علیهالسلام . ویژگىهاى برجسته آن حضرت فراوان است، اما دو چیز بیشتر از همه موجب دشمنى بنىعباس مىشد: امام حسن عسکرى علیهالسلام در میان مسلمانان آگاه و دیندار، مقامى بلند و منزلتى نیکو داشت. آوازه دانش و فضل وى در سراسر بلاد پهناور اسلام پیچیده بود. مقام معنوى امام در گستره جهان اسلام، براى خلفاى عباسى بسیار گران مىآمد؛ به ویژه این که مىدیدند بسیارى از درباریان، فرماندهان و بزرگان مسلمان از حجاز، عراق و ایران و حتى برخى شخصیتهاى عباسى شیفته آن بزرگوار شده و از ایشان به چشمهسار علم، زهد، پارسایى، سخاوت، فتوت، سیادت و عظمت یاد مىنمایند، در آتش رشک و حسد مىسوختند. ب) وجود مبارک امام زمان علیهالسلام در میان مردم، اخبارى که از وجود مبارک امام زمان علیهالسلام خبر مىداد، به تواتر مىرسید. و از این که همگان شنیده بودند که به وسیله ایشان جهان پر از عدل و داد مىگردد، موجى از شادى و افقى از امیدوارى در میان آگاهان و ستمدیدگان مىگشود. این اخبار، ذهن حاکمان بنىعباس را نیز به خود مشغول مىنمود. چنان که جاسوسان فراوانى در اطراف خانه امام گماشته بودند تا بلکه خبر میلاد «مهدى موعود» را به گوش آنان برسانند. با این همه، امام عسکرى علیهالسلام هم ارتباط خود با شیعیان را حفظ مىنمود و هم در پنهان ساختن وجود مبارک امام زمان علیهالسلام موفق بود.(7) منبع ؟تبیان |